بگفته دبیر انجمن سنگ آهن ایران، نیاز سنگ آهن ایران تنها با یک جهش بزرگ در اکتشاف مرتفع می شود، اصلاحات و تغییرات آرام، سرمایه گذاری های حداقل تاثیری ویژه ایی بر نیاز اکتشافی سنگ آهن نمی گذارد.
با توجه به پیشبینی دیوان محاسبات مبنی بر نبود منابع سنگ آهن ایران تا 18 سال آینده، درصد ذخایر موجود در هر کشوری بر مبنای یک عیار مشخص ارزیابی می گردد. با توجه به این موضوع و شرایط حال حاضر و نحوه استفاده از ذخایر سنگ آهن بر پایه یک سری پیش بینی ها مشخص می شود. پیشبینی برای تمام شدن منابع سنگ آهن نظرات مختلفی وجود دارد، اما 18 سال عدد دور از ذهنی نیست. توجه به این موضوع بسیار حاض اهمیت است بر همین اساس توجه به دو مسئله اکتشاف و فرآوری منابع مهم می باشد.
قبل از دیوان محاسبات مجموعه انجمن سنگ آهن و دیگر مجموعههای مرتبط نیز بارها تکرار کردند که بیعدالتی موجود در زنجیره فولاد باعث شده که بخش اصلی معدن در ابتدای زنجیره تولید مورد غفلت قرار بگیرد. بخش اصلی معدن استخراج نیست؛ استخراج درو کردن محصولی است که دیگران کاشتهاند. بخش اصلی در حوزه معدن شامل فرآیندهای پسین و پیشین استخراج است یعنی بایستی به اکتشاف و فرآوری توجه شود.ما نیازمند یک جهش بزرگ در اکتشاف هستیم، حتی با تغییرات و اصلاحات آرام و کمی افزایش بودجه پاسخگوی نیاز اکتشافی سنگ آهن نیست. در بخش فرآوری نیز نیازمند این هستیم که عیار حد اقتصادی سنگ آهن و همینطور نوع آن که الان فقط محدود به سنگ آهنهای مگنتی محدود شده را پیشرفت دهیم تا به ذخایر کمعیار و پرعیارسازی و فرآوری سنگ آهنهای هماتیت توسعه پیدا کند.
لاجرم این اتفاقها خواهد افتاد، بالاخره این درک برای همه ایجاد میشود که استفاده از ذخایر پرعیار در شرایط فعلی امکان ادامه ندارد. ولی هرچه دیرتر این درک صورت بگیرد، ما بخش بیشتری از ذخایر پرعیار و خوب خود را از دست میدهیم. بهتر آن است که ما هرچه زودتر به اصلاح قیمت و توجه به این دو فرآیند پسین و پیشین استخراج توجه کنیم. هرچه این اتفاق زودتر روی دهد، ذخایر پرعیار بیشتری داریم که امکان تامین هزینه این دو بخش و کمک به ذخایر با عیار کمتر به لحاظ جدا نشدن را دارند.
برای مثال اگر عیار معیار 40 درصد تعریف شود، سنگ معدن زیر 40 درصد باید جدا شود، باید فرآوری ما به گونهای باشد که این میزان را به 20 درصد کاهش دهیم، در این صورت بخش عمدهای از سنگهایی که استخراج میشوند و برای آنها هزینه میشود، دیگر دورریز نمیشوند و جزو سنگهایی قرار میگیرند که مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. هرچه سریعتر این درک از سوی تمامی دست اندر کاران حوزه سنگ آهن اتفاق بیافتد نتایج بهتری میگیریم.
در مورد تاثیرات محیط زیستی معادن اغراق شده است. ما شک نداریم که فرآیند معدن در محیط زیست تاثیرگذار است و به هرحال روی اکوسیستم تاثیرات خود را میگذارد اما این تاثیر به میزانی که به صورت اغراقآمیز بیان شده نیست. در مورد معادن سنگ آهن بعضا تاثیرات آن منفی نیست. از دو جنبه باید به مساله محیط زیست نگاه کنیم، اول اینکه در مورد تاثیرات و تخریبهای محیط زیستی معادن اغراق نکنیم. تخریبهای معدن به صورت فیزیکی است نه شیمیایی. معادن مانند بعضی صنایع نیست که شیرآبههای سمی به محیط زیست تزریق نمیکنند و مشکل خاص و حاد زیست محیطی ایجاد نمیکنند بلکه بیشتر تاثیرات فیزیکی دارند.
نکته دوم این است که در قانون معادن این موضوع پیشبینی شده است. قاعدتا اگر در معدنی حتی به صورت فیزیکی در محیط زیست تاثیری گذاشته باشد، بهرهبردار مکلف است که بعد از اتمام کار آن را به حالت اول خود بازگرداند. یکی از ویژگیهای معادن سنگ آهن این است که گیاهی روی آنها رشد نمیکند. بنابراین معادن تاثیر زیادی روی محیط زیست ندارند علاوه بر این که موظف هستیم که آن را شکل اول خود بازگردانیم.
چینیها هنوز در هیچ حوزهای به صورت جدی حضور پیدا نکردند، در توافق 25 ساله ایران و چین معادن فلزی نیز جزو موارد توافق است اما من فکر میکنم که جزء پررنگی از آن توافق نیست. اگر ما بتوانیم از این فرصت برای جذب سرمایه در حوزه معدن استفاده کنیم اتفاق مثبتی است. چراکه امروز یکی از مشکلات ما در حوزه معادن سرمایه است بنابراین اگر یک سرمایهگذاری درست به خصوص در حوزههای مغفول مانده مانند اکتشاف رخ دهد، میتواند تاثیرات خوب و مثبتی در این مورد داشته باشد.
مذاکرات بسیار جدی در این مورد انجام نشده، در توافق 25 ساله هم هنوز در حوزه سنگ آهن موضوع را چندان پیش نبردهایم. من فکر میکنم که معادن محور اصلی در این توافق 25 ساله نیست اما امیدوار هستیم که در آینده و با مشخص شدن جهتگیری توافقات 25 ساله بتوان حوزه معدن را به عنوان یک بخش جدی و مهم در این توافقنامه گنجاند و در جزییات اجرایی استفاده بهتری داشت. با مجموعه تصمیمگیران و تصمیمسازان ارتباط داریم و پیگیر هستیم که از این طریق بتوانیم جذب سرمایهگذاری خارجی را دنبال کنیم.