طی گفتگوی انجام شده با لطفالله سیاهکلی، نماینده مردم قزوین، البرز و آبیک در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون صنایع و معادن سوالات زیر مطرح شد:
شعارهای انتخاباتی خود را قبل از نماینده شدن به خاطر دارید و برای اجرای آنها چه فعالیت هایی انجام داده اید؟
من در انتخابات اسفندماه گذشته وعدههای عجیب و غریب ندادم، یکی از وعدههایم این بود که روی بودجهٔ استان باید تمرکز کنیم. یک وعدهٔ دیگر این بود که مدیریت استان باید تقویت شود، اگر نمیشود تعویض شود، در واقع میگفتم برای رشد استان باید در این شکل مدیریت باید یک تغییر ماهوی انجام شود. بحث دیگرم این بود که مطالبهگری باید در استان احیا شود و البته یکی دیگر از بحثهایمان اقصادی و معیشتی بود و این بود که باید اقتصاد و معیشت و اشتغال را ساخت. هیچ وقت در کوران انتخابات شعارهای اجرایی ندادم که مثلاً راه، جاده، برق و آب میکشم و فلان کار را میکنم، اما در این مدت آنچه را که نگفتم بیشتر عمل میکنم، یعنی برای ایجاد برخی زیرساختها پیگیری انجام میدهم. البته این موارد نیازهای اولیه مردم هستند و وظیفه ما است و باید بهصورت جدی پیگیری کنیم.
*فکر نمی کردید مسائل زیرساختی در برخی مناطق اعم از راه و برق و حتی آنتن تلفن و صداوسیما مغفول مانده باشد؟
من البته بخشی از مشکلات استان را میدانستم، همان موقع که در سطح ملی مدیریت داشتم، گاه مردم به من مراجعه میکردند و میدیدم که این مشکلات قابل حل هستند، وقتی وارد انتخابات هم شدم باور داشتم که بخش مهمی از این دست مشکلات، حل شدنی هستند. لذا هماکنون هم میتوانم بگویم با پیگیری صورت گرفته در همین چندین ماه گذشته، بخشی از همین مشکلات حل شدهاند و مصادیق آن هم مشخص است. امروز کمتر روستایی میبینیم که یک فعالیت عمرانی در آن دیده نشود. البته برخی از مشکلات هم به بودجه بر میگردد.
بودجه پیشنهادی دولت زلزله اقتصادی بود
*مجلس یازدهم به شدت دنبال تغییر ساختار بودجه بود، در بودجه نویسی به استان قزوین هم جفا زیاد شده، این استان از نظر درآمدی در رتبههای بالایی است اما از نظر هزینهای در ته جدول است. در این تغییر ساختار فکری به حال قزوین شده است؟
گرچه هنوز بودجه بسته نشده ولی در حالت کلی از منظر هزینهای برای سال آینده وضعیت قزوین از رتبه ۲۹ به رتبه ۲۶-۲۷ خواهد رسید. اما مشکلات عمدهٔ ما به موضوع بودجه نویسی بر میگردد و من مجبورم در اینجا یکی دو نکته بودجهای را بگویم. در تمام دنیا دو موضوع در بودجه جایگاه خط قرمز را دارد. دولتها پایشان را هرگز آنسوی خط قرمز نمیگذارند. یکی این است که در بودجه نویسی اول درآمدها را میچینند و بعد هزینهها را نیز ذیل درآمدها تعریف میکنند. اما بیش از نیم قرن است که ما کسری بودجه داشتیم، چرا؟ چون هزینههایمان بالاتر از درآمدمان است. اول هزینهها را مینویسیم و بعد میرویم دنبال درآمدها برای این هزینههایی که تراشیدیم. در حالی که این خط قرمز است. اگر دولتی هزینههایش بیشتر از درآمدهایش باشد، یعنی کسری بودجه را نمیفهمد و قصد دیگری دارد قصدش ادارهٔ کشور نیست. وقتی درآمد کم است و هزینه زیاد است یعنی زایش تورم، فقر و فاصله طبقاتی. بعد ما میگوییم چرا گرانی است؟ چون مشکلاتی مانند گرانی و کاهش پایهٔ پولی از کسری بودجه شروع میشود؛ برای تأمین کمبود بودجه یا باید برویم پول چاپ کنیم و از بانک مرکزی پول قرض بگیریم یا اموالمان را بفروشیم و یا کارهای مشابه آن را انجام دهیم.
*بودجه امسال هم تکرار همین رویه بود؟
البته بودجهای که این دولت نوشته بود به قدری فاجعه بود که فکر نمیکنم هیچ دولتی در دنیا بتواند تصور چنین بودجهای را بکند. اگر ببیننند سکته میکنند، مگر میشود کشور را اینچنین اداره کرد؟ هزینه کشور در بودجه پیشنهادی نخست، چند برابر بیشتر از درآمد بود. این حیرت انگیز است که ما چهاربرابر درآمد بودجه نوشتیم. یک برابر را در میآوریم، سه برابر خالی میماند. این یعنی کسری بودجه، تورم وحشتناک، زلزله در حوزهٔ اقتصادی و فرو ریختن اقتصاد کشور.
و دومین خط قرمزی که گفتید؟
نکته دوم اینکه دولتها پس از اینکه بودجه را بر این اساس نوشتند میروند و سر یک گلوگاه دیگر مینشینند و آن صادرات و واردات است. این دو مقوله را متصل به هم نمیبینیم؛ اگر به کسی بگوییم واردات میگویند خوب نیست. ولی من میگویم واردات که منطقی باشد و منجر به صادرات شود خیلی خوب است. در واقع ما چون نمیتوانیم این دو مقوله را به هم وصل کنیم آنها را جدا از هم تعریف میکنیم. میگوییم واردات تعطیل شود چون به تولید لطمه میزند. بله، اگر واردات بدون منطق و بدون در نظر گرفتن مسائل داخلی باشد به تولید لطمه میزند و اقتصاد را هم نابود میکند. اما اگر قرار باشد ما کار تولیدی قوی بکنیم مگر بدون واردات امکان دارد؟ خیلی چیزها نیاز است که وارد شود تا بتوانیم تولید کنیم. ما کلمهای به نام واردات و صادرات نداریم، این باید یک کلید واژه باشد و بگوییم واردات-صادرات. اینها کاملاً به هم مربوط هستند. این را با هدف ایجاد رونق تولید میگوییم. تولیدی که فقط نیاز داخل را برآورده کند که به تنهایی کافی نیست! تولید باید برود در نظام اقتصاد و بازار بینالمللی. چون در این صورت هم ارزش پول ما را تقویت میکند و هم قدرت نظام اسلامی را افزایش میدهد.
در کشور تنظیم بازار نداریم!
آن نگاهی که میخواهم از موضوع صادرات-واردات بگویم تنظیم بازار است. که ما در کشور اصلاً نداریم. مثلاً یک دفعه میبینیم مرغ کم میشود، یک دفعه میبینیم که مرغ زیاد میشود و روی دست تولید کننده میماند و نمیتواند بفروشد. آن وقتی که تولید داریم، تولید کننده بدبخت است، آن وقتی که تولید نداریم باز هم تولید کننده بدبخت است. میرویم میکوبیم توی سرش که چرا تولید نکردی و او را زندانی میکنیم. در حالی که ما حتی یک دفعه به اینها فرمول ندادیم در هر شرایطی چگونه عمل کنند. چرا؟ چون ما تنظیم بازار را نمیفهمیم. تنظیم بازار کلید واژهاش واردات-صادرات است.
مرغداران ما یا دامداران ما زمانی که گوشتشان زیاد میآید آن بخش از تولیداتشان را صادر میکنند. تا صادرات میکنند دو ماه بعد در کشور کمبود میآید. میآییم به اسم تنظیم بازار گوشت و مرغ وارد میکنیم تا کمبود را جبران کنیم و آن تولید کنندهٔ داخلی را هم میگیریم و پدرش را در میآوریم. میگوید آقا من مازاد داشتم از خود شمای دولت اجازه گرفتم صادر کردم. میگوییم غلط کردی صادر کردی، تو بازار را بهم ریختی! در حالی که این نظم دهی بازار با دولت است نه تولید کننده. اگر دولت عرضه ندارد بدهد تولید کننده و صنفش راه بیافتد و تنظیم بازار کند. اگر اجازه بدهیم همین تولید کننده درست کار کند و تنظیم بازار بشود، با حجم صادرات خودش قیمت داخل کشور را نیز تنظیم میکند. اگر به کشور عراق مرغ و تخم مرغ صادر شود، سه چهار برابر کشور ما قیمت مرغ در عراق فروش میرود. خب تولید کننده ما اگر بتواند ۲۰ درصد تولید خودش را هم صادر کند، هم ارز را تأمین میکند، هم فروش داخل را ارزان میکند، چون سودش را از صادرات میبرد. دولتهای مختلفی که آمدند و رفتند هرگز مفهوم تنظیم بازار را نفهمیدند. تنظیم بازار فقط اختصاص پیدا کرده به نرخ گذاری دستوری.
*شما در حوزهٔ تخصصیتان برای جهش تولید و برای رفع مشکلات تولید در مجلس و کمیسیون چه کردید؟
کارهای زیادی دنبال شده است. یکی از این موارد مهم و اصلی پیگری زنجیرهٔ فولاد است. صنایع تولیدی زیادی به فولاد وابسته است و خیلی از گرانیها از فولاد آغاز میشود. گرانی فولاد یعنی قیمت مصالح ساختمانی، قیمت ساختمان و ملک، یعنی قیمت لوازم خانگی و خیلی از کالاهای اساسی مانند خودرو و غیره. پس یکی از جاهایی که باید تنظیم بازار در آن اتفاق بیفتد فولاد است. ما روی زنجیره فولاد ایستادیم، معتقدیم که آنها بهمردم گران فروشی کردند لذا مصوب کردیم که از فولاد مبارکه تحقیق و تفحص صورت بگیرد و تیم پانزده نفره هم که مشخص شد من عضو آن هستم و نایب رئیس اول تحقیق و تفحص فولادم و اعتقاد داریم که به مردم خیلی اجحاف شده است. با حل مسئله در فولاد، به بسیاری از صنایع کمک میشود.
بسیاری از گرانیها از فولاد شروع میشود، تحقیق و تفحص میکنیم
*احتمال وجود مافیای فولاد را میدهید؟
بله، بسیار زیاد. دلالها این وضعیت را ایجاد کردهاند. در واقع اینطور به نظر میرسد که تولید کنندهها دلالی میکردند. البته الآن حکم صادر نمیکنیم، میرویم و دقیق بررسی میکنیم اما پیشبینی ما این است؛ چرا که اینها فولاد را خیلی گران فروختند. زنجیرهٔ فولاد یکی از زنجیرههای تولیدی است که هیچ وابستگی ارزی، وارداتی، مواد اولیه و نیروی انسانی به خارج ندارد و همه زنجیره در داخل کشور است. شما بفرمایید یک زنجیره که همه حلقههای آن داخل کشور است چرا باید یکباره چندین برابر گران بشود؟ چه ربطی به آمریکا و خارج از کشور و تحریم دارد آخر؟ صنایع فولاد صنایع راحت و سادهای است، تولید داخل است و باید بررسی کرد که چرا باید گران شود و صنایع دیگر را تحت تأثیر قرار دهد.
*در مورد شبکه ملی اطلاعات چه اتفاقاتی افتاده است؟ آیا این مسئله به تولید مرتبط است که دنبال میکنید؟
در مورد شبکه ملی اطلاعات، کمیته فناوری اطلاعات در مجلس خیلی فعال است و من هم عضو آن کمیته هستم. هفته قبل هم که وزیر ارتباطات آمده بود قزوین خیلی او را سوال و جواب کردیم و کارها را دنبال کردیم. پرسش اصلی این است که چرا ما در جهت شفافسازی کار نمیکنیم؟ چرا به این سمت حرکت نمیکنیم؟ چرا دولت ما الکترونیک نیست؟ وقتی ما از شفافیت سخن میگوییم، این شفافیت ابزار و لوازم میخواهد. ابزار و لوازم آن یک زمانی در اختیار نبود، اما الآن نمیتوانیم بگوییم ابزارش نیست. این ابزار اکنون آمده است و در اختیار ما است. امروز با آمدن فناوریهای نوین میتوان شفافیت را شعار داد. شفافیتی که باعث میشود رانت، فساد، قاچاق و زدوبند تعطیل شود. ما بهصورت جدی داریم روی آن کار میکنیم و معتقدیم تحقق دولت الکترونیک میتواند این مشکلات را حل کند و معتقدیم در جهش تولید نقش به سزایی دارد.
دولت دست از سر خودرو بردارد
*بحث خودرو هم هست که افزایش شدید نرخ آن و کیفیت پایین خودرو زندگی مردم را متأثر کرده، در این زمینه شما در کمیسیون صنایع چه کردید؟
تحقیق و تفحص آن کلید خورده، در اینجا دو سه تا موضوع مهم است. مهمترین مسئله این است که دولت باید دست از سر خودرو بردارد. دولت چکاره است که در موضوع خودرو دخالت میکند. چرا ما دوتا خودروساز داریم و بقیه را تعطیل کردیم؟ این همان انحصار است و انحصار در اقتصاد یعنی فساد. انحصار تنها در امور حاکمیتی قابل پذیرش است. مثل صنایع نظامی. جالب اینکه ما امروز در صنایع نظامی میبینیم که نظامیان ما بیشتر از دولت صنایع خود را به بخش خصوصی برونسپاری کردند. بعد میرویم در صنعت میبینیم که دولت کارها را در مشت خودش گرفته. اینها مسائل اساسی است که ما در کمیسیون صنایع داریم و بررسی میکنیم تا راه حل منطقی و مطلوبی پیدا کنیم.
*برای حل مشکلات تولید و رونق تولید در استان خودمان چه اقداماتی انجام شده؟ واحدهای تولیدی بسیاری دچار مشکل هستند.
استان امروز علیرغم مشکلاتی که میشناسیم همین الآن صنایع خوبی دارد که فعال هستند. یک سری صنایع هم به دلایل متعددی مثل سوء مدیریت، کهنه بودن تکنولوژی، نبودن سرمایه در گردش و دخالت دولت و امثال آن دچار مشکل شدند. که خب این مشکلات احصاء شده تا با سفر وزیر صنعت بتوانیم در مورد آنها صحبت کنیم و برای حل آن به جمع بندی برسیم. برخی از مشکلات واحدهای تولیدی هم به قوه قضائیه باز میگردد و گاه اگر گرهی وجود دارد باید رئیس محترم قوه در سفر خود به قزوین ما را یاری کند.
تولید نباید توقیف شود
*متأسفانه میبینیم که راهکار دستگاه قضایی در قزوین برای حل مشکل مطالبات واحدهای تولیدی این است که برخی از کارخانهها مثل مه نخ و فرنخ، را از بیخ میتراشد و میفروشد. چگونه قرار است چنین دیدگاهی به رونق تولید منجر شود؟
البته ما الآن این را حل کردیم. ما دیداری با آقای رئیسی داشتیم و در خواستمان این بود که وقتی یک واحد صنعتی بدهکار و ورشکسته میشود حالا به بانک یا جای دیگر، شما چرا تولید را توقیف میکنید؟ تولید که موجود زنده نیست. وقتی میروید در کارخانه را میبندید، این زیانبار است، چون تولید متوقف میشود. شما باید بروید و با آن فرد خطاکار برخورد کنید. میبینیم بانک طلب دارد میرود حکم میگیرد و در کارخانه را میبندد. در این موارد کارخانه و تولید که تخلف نکرده! اما ما همیشه تنبیهمان برای تولید است. این برخورد صحیح نیست. آقای رئیسی هم دستور دادند که در هیچ کجا هیچ کس حق ندارد یک تولید را توقیف کنند و هرکجا که میروند روی آن تأکید میکنند. به هیچ وجه در هیچ موضوعی کارخانه و شرکتی نباید تعطیل و توقیف شود، بلکه باید برای آن مدیر بگذاریم و تولید به کارش ادامه دهد و کارگران مشغول کار باشند.
در نظارت میدانی با مدیران میرویم تا مشکلات حل شود
*نظارتهای میدانی که میروید چه نتایجی دارد؟ مثلاً اینکه نماینده مجلس به روستاها و مناطق میرود چه اثرات و نتایجی دارد؟ آیا صرفاً نمایشی نیست؟
ببینید اگر سیستم درست باشد، ما نباید به این مناطق برویم. وقتمان را باید صرف امور بنیادینتری کنیم. وقتی شیوهٔ فعالیت دولتها جوری بوده که حتی کارهای ساده مردم هم لنگ مانده، مجبوریم به نظارتهای میدانی دست بزنیم. برای مثال مردم که از مناطق به ادارات برای حل مشکلات ابتداییشان مراجعه کردند و پاسخ مناسبی دریافت نکردند انتظاراتی دارند. ما که به مناطق میرویم باتوجه به نیازها و مشکلات مناطق مدیران را نیز همراه خودمان میبریم و بعد همانجا مشکلات را حلاجی میکنیم تا راه حلی برای آن پیدا کنیم. بعد میبینیم که خیلی از مسائل قابل حل است. برای مثال اگر یک سال دیگر به روستاهایی که سفرهای نظارت میدانی در قزوین صورت گرفته مراجعه کنید میبینید که مشکلات آنها مثل آب، راه و غیره دارد حل میشود.
یک بحث هم این است که ما نشان میدهیم در حل مشکلات مردم حامی مدیران هستیم و آنها هم وقتی میبینند که حامی دارند با جسارت بیشتری تصمیم میگیرند و اتفاقات بهتری رخ میدهد. گاه مشکل کار اینجا است که به خاطر ریسکهایی که وجود دارد مدیران از تصمیمگری میترسند تا مبادا بعداً بخاطر تصمیمات جسورانه توبیخ یا تعقیب شوند. ما تلاش میکنیم مدیران را تقویت کنیم و با حمایت از آنها بخواهیم جسورانه برای حل مشکل مردم تصمیم بگیرند. مثلاً در اینگونه سفرها مصوب میکنیم و میگوییم بر مبنای این مصوبه جمعی تصمیم بگیرد.
در هرحال بسیاری از مشکلات را در همان سفرها با مدیران حل میکنیم، برخی از آن را در جلسات برنامهریزی و تصمیمگیریهای استان طرح میکنیم تا حل شود و برخی از آن هم نیاز به اعتباراتی دارد که به اجرای سال بعد منتقل میشود. که این اثرات مطلوب نظارت میدانی را میرساند.
دفتر، امکانات و پرسنل نمایندگان را مجلس تأمین کند
*چقدر حقوق میگیرید؟
۱۰ و نیم میلیون تومان حقوق نمایندگی ما است. در کنار آن حدود ۲۲ میلیون تومان هم بابت هزینههای دیگر به ما پرداخت میکنند و البته گاه کمی بالا و پایین میشود، در کل مجموعاً حدود ۳۰ میلیون تومان از مجلس دریافت میکنم.
*این هزینههای دیگر چیست؟ چرا باید ۲۲ میلیون تومان جداگانه دریافت کنید؟
ببینید ما در حوزهٔ انتخابیه دفتر و تیم اداری داریم. پرسنلی مانند تایپیست، ویراستار، دبیرخانه، دفتردار، آبدارچی و راننده و مانند آن. نیروهایی مورد نیازمان است که به هرکدام اگر دو میلیون هم حقوق بدهیم چقدر میشود. البته من بالاترین حقوقی که به پرسنل دفتر میدهم ۲ و نیم میلیون است. به آن باید هزینههای جاری دفتر را هم اضافه کنید. کما اینکه من معتقدم اصولاً هزینهٔ استخدام و بهکارگیری نیرو در دفتر و هزینههای اداری و دفتری نباید روی دوش نماینده باشد که بخواهد بخاطرش هزینهای جداگانه دریافت کند. خب تمام این امکانات را مجلس در حوزه انتخابیه بهکار بگیرد و حقوقشان را هم خود مجلس بدهد. چرا باید به نماینده پرداخت کنند تا خودش تأمین نیرو کند و خودش کارها را انجام دهد. این کار مثل این است که یک فرماندار منصوب کنیم و بگوییم ما به تو پول میدهیم خودت ساختمان فرمانداری، امکانات، نیرو و تجهیزات را تأمین کن و کار کن.
من حق و حقوقی نمیخواهم، به آقای قالیباف گفتهام که به ما حقوق ندهید، اما دفتر و پرسنل و امکانات را خود مجلس تأمین کند مثل دو قوهٔ دیگر. بسیاری از نمایندگان مجلس اینگونه هستند و حتی تمام آنچه که این حقوق مجلس است در مسیر انجام وظیفه و خدمت هزینه میکنند.
*حالا که حقوق خود را هزینه میکنید و بسیاری از نمایندگان نیز همین را میگویند که بیش از اندازه حقوق خود هزینه میکنند. خب چطور میشود این را توجیه کرد؟ یعنی صرفاً برای حل مشکل مردم نماینده شدید و زندگیتان را وقف مردم کردید؟
خب من کارمند بودم و بازنشسته شدم. کارمند عالیرتبه هم بودم و حقوقم هم بهعنوان یک مدیر خوب بود. دلیلی نداشت که بخواهم برای کسب درآمد وارد مجلس شوم. اگر قرار بود کاری کنم که در این سی و هفت-هشت سالی که انواع مسئولیتها و پستها را داشتم کاری میکردم. خب پس نیاز مالی نداشتم، جایگاه مدیریتی بالایی هم داشتم. لذا مشخص است که حضورم در مجلس نیت مادی نداشته. من راهکارهایی برای کمک به مردم استانم داشتم و پیشتر هم فرصتهایی داشتم که بیایم استان، یک بار هم بهعنوان استاندار در دولت سابق مصاحبه شدم اما ماجرایی پیش آمد که نشد. دوست داشتم به استان خودم بیایم و برای حل مشکلات کمک کنم. چون حس میکردم راهش را میدانم. در کنار آن معتقد بودم که در حوزه مدیریتی مشکلات را شناسایی کردم و با قانونگذاری صحیح میتوانم این مشکلات را حل کنم. نظام اسلامی برای من هزینه کرده است، من یک روستاییزاده بودم که به برکت انقلاب رشد کردم و در عرصههایی مدیریت داشتم و بنایم این بود که به مردم استانم کمک و خدمت کنم.
*مهمترین مشکلات مردم امروز در حوزه معیشتی است. در این زمینه چه گامهایی برداشتید؟
خب مهمترین مسئله بودجه است. مشکلات معیشتی مردم هم وابسته به همین موضوع است. تا مشکل بودجه حل نشود مشکل معیشت مردم حل نمیشود. ما باید اساسی نگاه کنیم. این کمکهایی که ما کردیم حتی مٌسکن هم نیست! بیشتر مانند مدیریت بحران است. زلزلهای آمده که حالا دو سه ماه باید هوای این مردم را داشته باشیم تا خطر رفع شود. هیچ کدامشان حل مسئله نیست، حل مسئله در بودجه است. بودجه نباید تورمزا باشد. ابتدا باید جلوی افزایش قیمت را بگیریم تا مردم آرام آرام بر امور زندگی خود مسلط شوند. بعدش عدالت است، ما انقلاب کردیم و انقلاب مفهوم عدالت را در ذهن ما جاری کرد. ما عدالت را میفهمیم، اما یک گام هم اجرا نکردیم. ما عدالت را فهمیدیم، زمان طاغوت این فهم را نداشتیم، امروز فهم این را داریم که چگونه میشود عدالت را اجرا کرد. باید به سمت اجرای عدالت برویم.
*در وضعیت مدیریتی استان گاه حس میشود مدیران غیر بومی دلسوز نیستند، گاه ناکارآمدی به چشم میخورد و گاه واقعاً مدیران ضعیفی روی کار هستند. خب چگونه میخواهید با چنین مدیرانی مشکلات را حل کنید؟
بهخاطر همین گفتیم که مدیران را باید تقویت کنیم. ما تا کنون در زمینهٔ اصلاح مدیریت توفیقی نداشتیم. دولت همسو نیست و همراهی نمیکند و نگاهشان سیاسی است. برای همین کمر همت بستیم که همافزایی کنیم، مدیران را تقویت کنیم. هر مدیری که امید داشتیم و خوب بوده او را تقویت کردیم و حمایت کردیم و هر مدیری که بد بوده با او جنگیدیم تا تصمیمات بهتری گرفته شود. در برخی موارد موفق بودیم و در برخی موارد موفق نبودیم. اما با وجود این ما در جریان همافزایی به نظرم خوب عمل کردیم.
*میگویند در برخی از انتصابهای اخیر دخالت داشتید. درست است؟
ما در انتخاب مدیران در برخی انتصابها نقش داشتیم. به این معنا که از من نظر خواستهاند که فلان افراد مدنظر هستند، نظر شما چیست گفتم فلانی. گاهی اوقات همان فردی که نظر من هم بوده مدیر شده و بیشتر اوقات هم فردی که اعلام نظر کردم نشده. به این نحو نقش آفرینی شده. اما اینکه گفته شود من فردی را معرفی کنم تاکنون اتفاق نیفتاده. میتوانید از استاندار هم بپرسید.
*آیا در آینده و یا در دولت بعد هم به همین نحو است یا ممکن است افرادی را برای مدیریت توصیه و معرفی کنید؟
بله حتماً در آینده معرفی خواهم کرد. طبیعی است که وقتی دولت همسویی وجود داشته باشد، برای مسئولیتهای مختلف نیروهای توانمند، متخصص و متعهد انقلابی را به دولت معرفی خواهیم کرد و از مدیرانی با این ویژگی حمایت میکنیم تا اتفاقات بهتری رقم بخورد، اما میدانیم که در هرحال تصمیم با دولت است. ما فقط میتوانیم افراد شایسته را معرفی و توصیه کنیم.
*پرسش آخر، آیا لطفالله سیاهکلی پیش از مجلس با لطفالله سیاهکلی پس از مجلس تفاوتی داشته است؟ یا مبلهای سبز تغییرتان داده است؟
تغییرات که داشتم. من با مسائل مردم خیلی آشنا شدم. من قبلتر هم به روستا میرفتم و زندگی جدای از مردم نداشتم. اما اینکه اینقدر در مسائل زندگی مردم ریز شوم، اینگونه نبود. من گاهی حسرت میخورم که ای کاش اینقدر مشکل در زندگی مردم نبود به خصوص وقتی میبینم خیلی از مشکلات راه حل داشته و نشده.
میخواهم بگویم که صندلیهای سبز بهارستان در من تغییر نگاه در مورد مجلس ایجاد کرده. احتمالا در نطقم خواهم گفت. در ساختار آیین نامه مجلس بیشتر اقدامات این قوه سیاسی است. ببینید امور سیاسی کارهای مجلس طبق قانون شامل طرح سوال، استیضاح، تذکر، رأی اعتماد به دولت، دیوان محاسبات و مانند آن است که اینها همه اقدامات با ماهیت سیاسی است. یک مورد از اقدامات مجلس هم قانونگذاری است. مردم هم که سراغ ما میآیند خواستشان معمولاً در راستای امور سیاسی است. مثلاً با فرماندار یا بخشدار یا مدیران مشکل دارند. من معتقدم مجلس با ساختار امروزش، وقت قانونگذاری ندارد و قوانینش خیلی ممکن است متقن و دقیق نباشد و به نظرم باید یک فکری برای قانونگذاری در ساختار مجلس بکنیم و امور سیاسی را هم فکری برایش کنیم. اینکه اینها را ترکیب کردیم کمی کار را سخت کرده و من در این مدت ۹ ماه به این فکر میکردم که ما باید برای قانونگذاری جدای از امور سیاسی و مشکلات روزمره بنشینیم و تصمیم بگیریم. ساختار مجلس فرصت کافی برای قانونگذاری دقیق ندارد. لذا قانون آییننامهٔ داخلی مجلس اشکالاتی دارد و امروز این آییننامه ما را فلج کرده و نمیگذارد که درست اقدام کنیم، اشکالات اساسی دارد و باید برایش یک فکر جدی کنیم.