با وجود تعهد تولیدکنندگان فولاد به فروش محصولات تولیدی عامل اصلی در اختلاف قیمت ورق کنترل دستوری قیمت فولاد است. به همین جهت دولت می بایست روشهای در پیش بگیرد تا توزیع ورق به صورت کاملاً کنترل شده و بدون دخالت های دستوری دولت و به روش عرضه و تقاضا پیش برود.
مدت زیادی است که قیمت ورقهای فولادی در بازار با چالش مواجه است. تولیدکنندگان میگویند هر آنچه تولید میکنند به بازار ارائه میدهند و مصرفکنندگان بر این باور هستند که دست آنها به آنچه نیاز واحدهای تولیدیشان است نمیرسد. نمونه آن هم تولیدکنندگان لوازم خانگی هستند که تولیدکنندگان محصولات فولادی را مقصر میدانند. به هرحال شرکت فولاد مبارکه ازجمله شرکتهای معظم تولیدکننده ورق فولادی و تامینکننده اصلی نیاز صنایع پاییندستی در این حوزه است. ریشه بروز اختلافات قیمت ورق در بازار چیست؟
بدون تردید دلیل اصلی اختلاف قیمت ورق در بازار، کنترل دستوری قیمت ورق فولادی به جای تعیین قیمت در فرآیند شفاف عرضه و تقاضا در بورس کالا است البته باید به این نکته هم توجه داشت که نوسانات قیمت ارز و انتظار افزایش قیمت ورقهای فولادی در بین مشتریان نیز بیتاثیر نبوده و اوضاع به نحوی پیش رفته که موجب افزایش تقاضا و انباشت ورق در شرکتهای خریدار بهدلیل ترس از افزایش قیمت بیشتر و نیز سفتهبازی و سودجویی دلالان بهدلیل ناتوانی شرکتهای تولیدکننده واقعی از خرید شود. در این میان، اصرار بیش از حد بر کنترل قیمت در بورس کالا نیز دقیقا سبب ورود دلالان به چرخه خرید محصول شده است. با انجام عملیات سفتهبازانه، اقلام لازم به دست تولیدکننده واقعی که بهنوعی مصرفکننده واقعی محصولات فولادی است، نمیرسد؛ چراکه دلالان این فرصت را از صنایع پاییندستی بهعنوان مصرفکننده واقعی میگیرند. بنابراین باید تاکید کرد که لازم است همانند سالهای گذشته، عرضه اختصاصی هرچه بیشتر برای شرکتهایی همچون فولاد مبارکه فعال شود تا نیاز تولیدکنندگان واقعی بر اساس شناخت و تجربه 25 ساله این شرکت تامین شود و ضرورتی برای مراجعه مشتریان به بازار و ایستادن در صف انبوه دلالان نباشد و سفتهبازی نیز کاهش یابد.
به هرحال دولت هم میخواهد نقش خود را به عنوان سیاستگذار و مداخلهگر بهمنظور تنظیم بازار ایفا کند و بنابراین درست یا غلط، دست به اقداماتی میزند. آیا در حوزه محصولات فولادی تخت، واقعا کمبود تولید وجود دارد یا مکانیسمهای عرضه به خوبی کار نمیکنند؟
واقعیت آن است که در سال 98 مصرف ظاهری اسلب در کشور حدود 8 میلیون تن بوده که تقریبا همین مقدار نیز به بازار داخل عرضه شده است البته لازم است جهت تامین هرچه بیشتر اسلب مورد نیاز بازار داخلی، اهتمام بیشتری صورت گیرد و تولیدکنندگانی که توامان اسلب، بلوم و بیلت تولید میکنند، تمرکز اصلی خود را بر تامین حداکثری اسلب موردنیاز بازار داخلی قرار دهند. همچنین باید به این نکته توجه داشت که اسلب تحویلشده به نوردکاران کشور برای تولید محصولات خطوط پاییندستی فولادی، نظیر محصولات گرم، سرد و پوششدار است و بر این اساس، اگر دیگر شرکتهای نوردکار، محصولات تولیدی خود را مانند شرکت فولاد مبارکه بهصورت منظم و مداوم در بورس عرضه کنند، تقاضای بازار فروکش میکند و بین عرضه و تقاضا تعادل ایجاد میشود. برای این مهم ضروری است چند اقدام اساسی صورت گیرد: اولا نوردکاران باید زمینه افزایش بهرهوری خطوط تولیدی خود را فراهم سازند؛ ثانیا قرار تعهد تولید برای آنها از سوی دولت و سیاستگذار صادر شود البته این دو اقدام بهتنهایی کافی نیست؛ بلکه نکته سومی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که قیمت پایه برای نوردکاران باید بر اساس میانگین کشفشده قیمتهای قبلی باشد.
شائبهای از سوی مصرفکنندگان ورقهای فولادی مطرح میشود و آن اینکه خود تولیدکنندگان شرایط را بهگونهای پیش میبرند که وضعیت بازار اینطور باشد. با توجه به این توضیحات، آیا باز هم شما معتقدید تولیدکنندگان از عرضه بهموقع و مکفی ورق سر باز میزنند یا این کار اصولا صرفهای برای تولیدکنندگان ورق ندارد؟
همانطور که مستحضرید از ابتدای راهاندازی بورس کالا در کشور، شرکت فولاد مبارکه همواره و بهصورت پیوسته و منظم، تنها شرکت عرضهکننده ورقهای فولادی بوده است؛ درحالیکه دیگر تولیدکنندگان ورق، تاکنون هیچگونه عرضهای در بورس کالا نداشتهاند و پیگیری نهادهای نظارتی نیز منجر به عرضه آنها نشده است. بر این اساس، مقتضی است تدابیر لازم و موثری در این خصوص اتخاذ گردد و نظارت دستگاههای نظارتی بر عملکرد این شرکتها بیشتر شود. ما این نکته را قبول داریم که باید همه تولیدکنندگان دست به دست هم دهند و نیاز داخلی و صنایع پاییندستی را با قیمت مناسب و در شرایط خوب تامین کنند، اما فولاد مبارکه در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نکرده است.
بههرحال هجمه تولیدکنندگان صنایع پاییندستی به مجموعههایی مثل فولاد مبارکه هر چند وقت یک بار فضای بازار را در برمیگیرد و مقامات مسئول را درگیر میکند. سوال اصلی اینجاست که چه دلایلی در ذهن صنایع پاییندستی هست که به شکلگیری این فضاها منجر میشود؟
شرکت فولاد مبارکه دارای کاملترین زنجیره خطوط تولید محصولات فولادی تخت و تنها عرضهکننده همیشه در صحنه بورس کالا بوده و هست و همواره از سیاستگذاریهای کلان کشور از جمله عرضه محصولات در بورس کالا، فروش محصولات بر اساس سامانه بهین یاب و مواردی از این دست تبعیت کرده و اطلاعات شفاف و روشنی در اختیار تمام نهادهای نظارتی و عامه مردم گذاشته است؛ همین دلایل باعث شده از فولاد مبارکه انتظار برود که بهعنوان تنها مرجع شفاف تامین ورق فولادی تخت در کشور، کالای موردنیاز تمام صنایع را خصوصا مشتریانی که به محصولات باکیفیت نیاز بیشتری دارند، تامین کند.
بههرحال دغدغه تامین پایدار مواد اولیه صنایع پاییندستی در حوزه فولاد همواره وجود داشته است. چگونه میتوان این دغدغه را برطرف کرد؟
همانطور که میدانید تامین مواد اولیه برای هر تولیدکنندهای چالشها و دغدغههایی ایجاد میکند که بر هیچکس پوشیده نیست؛ ولی در حوزه محصولات فولادی جهت اطمینان خاطر تولیدکنندگان از تامین پایدار مواد اولیه، نیاز است قراردادهای بلندمدتی منعقد شود و این مهم از طریق ترکیبی از عرضه عمومی و اختصاصی در بورس کالا قابلیت تحقق دارد.
چه برنامههایی برای تامین ورق موردنیاز صنایعی مانند خودروسازی، قطعهسازان و لوازم خانگی دارید؟
تقاضای ماهانه کلاف و ورق سرد 88 هزار تن بوده که 65 هزار تن از آن مربوط به تقاضای صنایع استراتژیک خودروسازی، قطعهسازی و لوازم خانگی است و تامین نیاز این صنایع فقط با عرضه عمومی بدون شک به مخاطره خواهد افتاد. بنابراین تنها راهحل این است که تامین نیاز صنایع استراتژیک مذکور از طریق 90 تا 95 درصد عرضه اختصاصی در بورس کالا و مابقی از طریق عرضه عمومی انجام پذیرد. بدین ترتیب کل تقاضای صنایع مذکور که در کشور قابلتولید است تامین خواهد شد. در همین راستا فقط بشکهسازان بتوانند از محل حداکثر 10 درصد عرضه عمومی در بورس کالا نیاز خود را تامین کنند که چون مقدار تقاضا و عرضه عمومی متناسب میشود، قیمت کشفشده کاهش خواهد یافت.
راهحل مدیریت فضای کنونی چیست و دولت با چه روشهایی میتواند این فضا را کنترل کند؟
یکی از بهترین راهحلهای کارشناسی که دولت بهواسطه آن میتواند شرایط را بهبود بخشد، تسهیل عرضه اختصاصی فولاد مبارکه است که بر اساس شناخت فنی و کارشناسی 25 ساله این شرکت، نیاز مشتریان واقعی را تامین میکند و تضمین میشود که تولیدکنندگان واقعی دغدغه تامین مواد اولیه را نداشته باشند. از همین رو، تقاضا در بازار کاهش مییابد و حساسیت بر تعیین قیمت در بورس هم از بین میرود و در مدت حداکثر سه ماه قیمتها به شرایط عادی برمیگردد و عملا بازار کنترل خواهد شد.
آیا روشهایی مثل بورس کالا میتواند بازار را به آرامش برساند؟
کنترل دستوری قیمت و بر هم زدن نظام کشف قیمت از طریق عرضه و تقاضا در بورس در مرداد 1397 نیز تجربه شد که به افزایش تقاضا و تشدید اختلاف بین قیمت بورس و بازار منجر شد. از آذر همان سال که فشارها برداشته شد، قیمتها کنترل شد و بازار آرامش یافت. بههرحال فولاد مبارکه ۱۰۰ درصد محصولات خود را در بورس عرضه میکند؛ ضمن اینکه ۴۰ درصد محصولات گرم در تالارهای اصلی و ۶۰ درصد باقی مانده بر اساس دستورالعملهای ستاد تنظیم بازار عرضه میشود. نکته حائز اهمیت آن است که بر اساس دستورالعملهای ستاد تنظیم بازار، این شرکت در مورد ورق سرد نیز در تالارهای اصلی ۲۰ درصد و برای صنایع استراتژیک فولاد ۸۰ درصد عرضه دارد. بنابراین همانطور که گفتم، از سال ۸۵ محصولات فولاد مبارکه در بورس کالا عرضه شده و این شرکت به وظیفه حاکمیتی خود عمل کرده است. به این نکته نیز باید توجه داشت که عرضه فولاد مبارکه دقیقا بر اساس برنامهریزی بورس کالاست. ما از همان ابتدا کف عرضه را رعایت میکنیم؛ لذا اول هر ماه عرضه عمومی انجام میشود. از سوی دیگر، مچینگ فولاد مبارکه کاملا مشخص است و عرضه بهصورت اختصاصی به تولیدکنندگان واقعی صورت میگیرد. در عرضه اختصاصی نیز کار کارشناسی صورت گرفته و ظرفیت تولیدکنندگان پاییندست را ارزیابی میکنیم. بههرحال فولاد مبارکه بر اساس تجارب چندینساله در عرضه محصولات به بازار، اطمینان دارد با تعیین قیمت طبق فرایند عرضه و تقاضا، فعال شدن فروش مچینگ و بازگشت به روال عادی عرضه در بورس کالا، التهاب قیمت در بازار روند نزولی خواهد گرفت و این امر در مجموع به نفع زنجیره فولاد کشور و بازگشت ثبات به بازار محصولات فولادی تخت خواهد بود. برای اجرای این مهم لازم است تمامی بندهای تصمیمات هشتادمین جلسه کارگروه تنظیم بازار اجرا شود، از جمله عرضه محصولات سایر شرکتهای خریدار ورق فولادی و نوردکاران در بورس کالا، فروش انواع لوله و پروفیل حداکثر ۱۲ درصد بیشتر از قیمت ورق گرم دریافتی در همان ماه، نظارت و کنترل بر موجودی انبارهای مستقر در استانها، تسهیل در عرضه محصولات فولاد مبارکه به میزان ۴۰ درصد ورق گرم و ۲۰ درصد ورق سرد در تالار معاملات بورس کالا و فروش بقیه تولیدات در مچینگ و عدم ابطال معاملات. همچنین روش تعیین قیمت پایه در بورس کالا و سقف رقابت نیز باید اصلاح شود که بر این اساس، پیشنهاد میگردد قیمت پایه برابر با متوسط موزون قیمت کشفشده قبلی برای هر نماد در نظر گرفته شود و امکان رقابت تا سقف قیمتهای جهانی با نرخ تسعیر ارز سنا (اسکناس) در نظر گرفته شود. با این روش نوسانات قیمت در عرضههای متوالی به حداقل میرسد و مشتریان بهدلیل اطمینان از ثبات نسبی قیمت و دریافت کالا برای خرید از بورس کالا هجوم نمیآورند. از سوی دیگر، به علت نیاز گروه فولاد مبارکه به ارز برای تامین برخی تجهیزات و مواد اولیه از خارج کشور، لازم است صادرات حدود ۲۵ درصد مجموع محصولات گروه فولاد مبارکه مجاز باشد و موانع انجام صادرات این گروه تا این سقف برداشته شود؛ ضمن اینکه جهت تداوم تولید در شرکتهای فولادساز از جمله فولاد مبارکه تامین بهموقع و کافی مواد اولیه موردنیاز ازجمله سنگآهن و کنسانتره لازم و ضروری است و باید معادن و کارخانجات تولیدی ملزم به تامین بهموقع و مداوم مواد اولیه برای شرکتهای فولادی باشند. به هر روی، لازم است اجرای تصمیمات کمیته تخصصی تنظیم بازار مورخ 1/5/99 بهمنظور بررسی کارشناسی دقیقتر به تاخیر افتد تا پس از اصلاح آن مجددا ابلاغ شود.
بر اساس گزارشی از تجارت فردا، نباید فراموش کرد که شرکت فولاد مبارکه برای توسعه و تامین صنایع داخل کشور گامهای موثری برداشته است؛ در نتیجه میزان واردات محصولات فولادی تخت طی چند سال گذشته از 3 میلیون و 678 هزار تن به ۵۰۸ هزار تن در سال ۹۸ رسید و ۸۶ درصد تنزل یافت. بدین ترتیب از یک طرف وابستگی صنایع فلزی به فولادسازان خارجی و دیگر کشورها کاهش یافت و از طرف دیگر موجبات اشتغالزایی و رونق تولید بیشتر در داخل کشور فراهم شد که البته در کنار آن میتوان به جلوگیری از خروج میلیاردها دلار از کشور نیز اشاره کرد. ضمن اینکه مشتریان فولاد مبارکه در ۱۲ زمینه مختلف فعالیت میکنند که یکی از آنها مربوط به صنایع تکمیلی و نوردکاران است. فولاد مبارکه با رویکرد توسعه زنجیره پاییندستی و در جهت حمایت از بازار داخل، کالای موردنیاز و خوراک خطوط تولیدی شرکتهای فولادی را تامین کرد تا از یک سو در شرکتهای مذکور تولید و اشتغال تداوم یابد و از سوی دیگر محصولات فولادی تخت تولیدشده در آن شرکتها به بازار عرضه شود.