خام فروشی ایران باعث شد کشورهای اطراف اقدام به تولید میلگرد کنند
صنعت فولاد یکی از صنایع بزرگ و اساسی در جهان است. با توجه به منابع غنی معدنی و تواناییهای فنی و انسانی کشور، ایران جایگاه مهمی در تولید فولاد دارد. با این حال، اگرچه در تولید جهانی فولاد در رتبه دهم قرار داریم، اما به نظر میرسد که توانمندیهای بیشتری را داریم تا به رتبههای بالاتری در جهانی فولاد برسیم.
رضوی نیک، فعال صنعت، به این نکته اشاره میکند که ایران باید در رتبه هفتم جهان در تولید فولاد قرار داشته باشد. این امر به دلیل منابع غنی معدنی، تکنولوژیهای پیشرفته، و توانایی بشری ایرانیها ممکن است باشد. با این حال، تحقق این هدف ممکن است به دلیل چالشهایی از جمله مشکلات مرتبط با بخش دولتی و خصوصی و توزیع غیرهیکنواخت منابع و توجه به صنعت فولاد نتواند به سرعت اتفاق بیافتد. تا کنون، صنعت فولاد در ایران در وسط زنجیره تولید قرار گرفته است، و به عبارتی، هیچ کدام از بخشهای دولتی یا خصوصی به طور کامل مسئولیت صنعت فولاد را به عهده نگرفتهاند. این مسئله ممکن است باعث تاخیر در تحقق توانمندیهای کامل صنعت فولاد ایران شده باشد.
با وجود این چالشها، صنعت فولاد یکی از بزرگترین صنایع جهانی است و تأثیرات مختلفی نظیر تکنولوژیهای نوین، افزایش سطح درآمد جمعیت جهانی، و تغییرات ژئوپلیتیکی و سیاسی و اقتصادی به تقاضا برای فولاد افزوده است. این تغییرات برخی کشورها را به افزایش تولید فولاد متعهد کرده و در برخی موارد باعث تولید مازاد فولاد شده است. با توجه به توانمندیهای ایران در زمینه تولید فولاد و موقعیت استراتژیک جغرافیایی، ایران میتواند با استفاده از تکنولوژیهای مدرن و توسعه بخش خصوصی صنعت فولاد، جایگاه برجستهتری در بازار جهانی فولاد به دست آورد.
هند، ایران و اندونزی؛ ۳ کشوری که تولید فولاد را افزایش داده اند.
در سالهای اخیر، تولید فولاد در جهان تحولات جالبی را تجربه کرده است. سه کشور کلیدی که تولید فولاد خود را افزایش دادهاند، هند، ایران و اندونزی هستند. این تغییرات در حالی اتفاق افتاده است که تولید جهانی فولاد در سال 2022 به 1878 میلیون تن رسیده و از تولید 1875 میلیون تنی در سال 2019 افزایش یافته است.
یک نکته جالب این است که تولید فولاد در سال 2022 با کاهشی قابل توجه مواجه شده است، که با توجه به افزایش 1960 میلیون تنی پس از همه گیری کرونا در سال 2021، این کاهش بسیار چشمگیر به نظر میرسد. این کاهش سالانه 4.2 درصدی را نشان میدهد که بزرگترین کاهش تولید فولاد از سال 2009 و قبل از آن، 1991 است.
این تغییرات نشاندهنده تأثیرات مختلفی مانند تکنولوژیهای جدید، افزایش درآمد مردم، و تغییرات ژئوپلیتیکی و اقتصادی در تقاضا برای فولاد دارند. هند، ایران و اندونزی با بهرهگیری از منابع معدنی غنی، تکنولوژیهای پیشرفته و توسعه بخش خصوصی، توانستهاند تولید فولاد خود را افزایش داده و نقش مهمی در بازار جهانی فولاد ایفا کنند. این کشورها از تجربیات خود به عنوان مثالهای موفق در توسعه صنعت فولاد بهرهمند شدهاند.
با توجه به گزارش منتشر شده در وبسایت آماری تحلیلی www.visualcapitalist.com، تولید فولاد در سال 2022 به طور چشمگیری در بسیاری از کشورهای تولیدکننده برتر فولاد جهان کاهش یافته است. این تغییرات تنها در سه کشور از پانزده کشور برتر، یعنی هند، ایران و اندونزی، به افزایش تولید فولاد منجر شده است.
این اطلاعات نشان میدهد که این سه کشور با تواناییها و تدابیر خاص خود، توانستهاند تولید فولاد خود را افزایش داده و نقش مهمی در بازار جهانی فولاد ایفا کنند. ایران در این رتبه، جایگاه دهم تولید فولاد در دنیا را بهخود اختصاص داده است.
توانمندیها و دستاوردهای این کشورها در زمینه تولید فولاد نشان از اهمیت صنعت فولاد در اقتصاد جهانی دارند و نشاندهنده توانایی آنها در مقابله با چالشها و تغییرات جهانی در این حوزه است.
اشباع در صنایع بالا پایین و بالا دستی اشباع
به گفته احمد رضوی نیک، فعال صنعت فولاد و رییس هیئت مدیره مجتمع فولاد نیک صدرای توس، صنایع فولادی در ایران در دو زمینه بالادستی و پاییندستی با مسائل اشباع مواجه هستند. او به این موضوع اشاره میکند که در حال حاضر، درخصوص تولید مواد اولیه مانند سنگ آهن، کنستانتره گنداله و اسفنجی، هیچ مانعی وجود ندارد و تولید در این زمینهها به حداکثر خود رسیده است.
همچنین، احمد رضوی نیک بیان میکند که صنعت ذوب در ایران نیز اشباع است، به این معنا که تولیدات ذوب بیشتر از نیاز داخلی است. این مسئله نشاندهنده توانمندی بالای کشور در این حوزه است. با توجه به رویکردها و برنامههای آتی، ایران در افق 1404 پیشبینی میکند که تولید فولادی خود را به 55 میلیون تن افزایش دهد. با این وجود، این توسعه نیاز به تمرکز در زمینههای دیگری از صنعت فولاد میدارد، زیرا صنایع بالادستی مانند سنگ آهن، گنداله و ذوب در حال حاضر اشباع هستند. به نظر میآید که برنامهریزی دقیق و مدیریت کارآمد تاکتیکهایی برای بهرهگیری بهینه از توانمندیهای صنعت فولاد در ایران را ایجاد کند تا بتوان در افزایش تولید فولاد و ارتقاء صنعت بهبودیهای معنیداری داشت.
احمد رضوی نیک، فعال صنعت فولاد و نماینده مجتمع فولاد نیک صدرای توس، با اشاره به توانمندیهای ایران در زمینه تولید فولاد، معتقد است که این کشور باید در رتبه هفتم تولید جهانی فولاد قرار داشته باشد. دلیل این اعتقاد او این است که ایران دارای منابع غنی معدنی از قبیل گاز و سنگ آهن است و همچنین نیروی کار ارزانی دارد. با این حال، او تأکید میکند که یکی از عواملی که ایران را از دستیابی به این رتبه جلوگیری کرده است، وجود دولت در وسط زنجیره تولید فولاد و تبدیل آن به رقیب بخش خصوصی است.
این اظهارات نشان میدهند که به منظور دستیابی به جایگاه برجسته در تولید فولاد، نیاز به اصلاحات سیاستی و تغییرات در مدیریت و تعامل بین دولت و بخش خصوصی در این حوزه وجود دارد. این توجه به بهرهوری منابع ملی و تواناییهای صنعتی میتواند به توسعه صنعت فولاد کشور کمک کند و جایگاه مورد انتظار را دستیابی دهد.
شرایط حاکم بر صنعت فولاد
در زمینه محصولات پایین دستی و مقاطع طویل مانند میلگرد، تیرآهن، و نبشیها، ایران نیز با اشباع مواجه است. این به این معناست که کشور دارای ظرفیت تولید 34 میلیون تنی در این زمینه است، اما تنها حدود 18 میلیون تن از این ظرفیت به کار گرفته میشود، یعنی تقریباً نصف ظرفیت تولید در حال حاضر به کار رفته است.
از این میزان تولید، متأسفانه حدود 2.8 تا 3 میلیون تن به عنوان صادرات ارسال میشود، 9.5 میلیون تن برای مصرف داخلی استفاده میشود و حدود 4-5 میلیون تن محصولات در انباشت کالاها در داخل انبارها قرار دارد. این موقعیت نشان از چالشهای موجود در مدیریت تولید، صادرات، و مصرف داخلی در زمینه محصولات پایین دستی و فولادی دارد.
با توجه به این وضعیت، به نظر میرسد که نیاز به برنامهریزی دقیقتر در زمینه توسعه بازارهای داخلی و خارجی و تضمین بهرهوری منابع و ظرفیتهای ملی و صنعتی وجود دارد تا ایران بتواند بهرهوری کامل از ظرفیتهای خود در این زمینه را افزایش دهد.
وی تأکید دارد که صنعت فولاد ایران در حال حاضر باید در رتبه هفتم جهانی تولید فولاد قرار میگرفت. این نظر بر اساس منابع غنی معدنی مانند گاز و سنگ آهن، نیروی کار ارزان و حمایتهای انجام شده از سوی دولت ایران در این حوزه مطرح میشود. با این حال، متأسفانه وی تأکید میکند که به دلیل وقوع تغییرات در زنجیره تولید فولاد و تبدیل دولت به رقیب بخش خصوصی، صنعت فولاد به نوعی متولی ندارد و نتوانسته است به جایگاه مورد انتظار در بازار جهانی فولاد دست یابد.
این تصریحات نشان میدهند که نیاز به تدبیر، مدیریت دقیقتر و توجه به بهرهوری منابع و ظرفیتهای ملی و صنعتی در صنعت فولاد وجود دارد. تسهیل تعامل بین بخش خصوصی و دولت نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است تا بتوان توانمندیهای کشور در تولید فولاد را بهینهسازی کرد و به جایگاه مورد انتظار دست یافت.
وی به موقعیت کنونی صنعت فولاد در ایران اشاره کرده و بیان کرده که در بالا دستی، به تولید مواد اولیه نیاز داریم و بیشترین نیاز به ارز ناشی از فروش محصولات این حوزه وارد میشود. او اظهار میکند که تقریباً 10 تا 15 درصد از نیاز به ارز در بالا دستی، یعنی در مراحل معدن تا تولید شمش، تأمین نشده و به دلیل عدم وجود یک مدیریت واحد در صنعت فولاد و نقص در بخش نامههای خلق الساعه و تعاملات بازار، وضعیت این صنعت به شکل مطلوبی پیش نمیرود.
وی ادامه میدهد و به مهندسی قیمت در بازار بالا دستی اشاره میکند که به واسطه خام فروشی میتواند به تضییقاتی در بازار منتهی شود. به عبارت دقیقتر، شمش فولادی به نرخی گرانتر از قیمت صادراتی در بورس کالا به تولیدکنندگان داخلی عرضه میشود.
وی به ترتیب اشاره میکند که طبق آمارها، حدود 12 تا 14 میلیون تن مواد خام مانند شمش بیلت، بلوم و اسلب در کشور موجود و بیاستفاده هستند و این مواد خام با کیفیت بالا به مقصد خارجی صادر میشوند. این وضعیت نشاندهنده ضررهایی است که ایران در بازارهای جهانی به دلیل نبود تعرفهها و موازین تجاری مناسب میبیند.
در آخرین بخش اظهارات خود، وی به تورم قیمتها در بازار شمش در بورس کالا اشاره میکند که در برخی موارد نرخ شمش بالاتر از قیمت صادراتی است و این وضعیت میتواند به تشدید مشکلات صنعت فولاد منجر شود.
این نگاه به چالشها و مشکلات موجود در صنعت فولاد ایران از جمله تقریب نیاز به مدیریت بهینه تر و توسعه سیاستهای تجاری منطقی توسط مسئولین و صنعتگران است.
وی تأکید دارد که مسئله مهم در وضعیت فعلی صنعت فولاد ایران، مسئله مهم مهندسی قیمت و تغییرات در قیمتگذاری محصولات است. او به این نکته اشاره میکند که خام فروشی در بازار شمش، باعث شده تا قیمت شمش فولادی در بورس کالا گرانتر از قیمت صادراتی به تولیدکنندگان داخلی عرضه شود. وی ادامه میدهد و به مسئله مقاطع طویل مانند میلگرد، نبشی، تیرآهن و محصولات مشابه اشاره میکند. او توضیح میدهد که در این بخش نیز وضعیت اشباع و بینیازی از تولیدات داخلی وجود دارد که باعث رقابت منفی و کاهش مارجین سود نوردکاران میشود. این وضعیت به معنای این است که قیمتگذاری در بازار به گونهای است که تقریباً کلیه سود اضافی از قیمت محصولات نوساندهنده نوعی ضرر به نوردکاران و تولیدکنندگان وارد میکند.
وی اظهار میکند که در حال حاضر فقط دلالان و واسطهها به صورت اعتباری معاملات خود را در بازار شمش انجام میدهند و با استفاده از اعتبار اسنادی و مارجینهایی که از تعاملات در بازار بدست میآورند، زیانهایی که به کارخانهها و نوردکاران وارد میشود، تحت پوشش قرار میدهند. این وضعیت باعث میشود که مسائلی همچون کیفیت تجارت و افتادن به کف قیمت در بازار فولاد به چالشهایی برای صنعت فولاد ایران تبدیل شود.این اظهارات نشاندهنده نیاز به بازنگری در سیاستها و مدیریت بازار فولاد و بهینهسازی روابط میان تولیدکنندگان، دلالان، و نهادهای مربوطه است.